خرس یا سیمرغ مساله این است!
وزارت فرهنگ و صداسیمای ما روی افرادی
سرمایه گذاری میکنند که تعلقی به جمهوری اسلامی ندارند. کارگردانی که تا
دیروز در تلویزیون فعالیت میکرد و توسط همین صداسیما بزرگ شد و به او فیلم
و سریال دادند بسازد تا کارگردان شود، امروز از زندانیانِ ضدامنیتی حمایت
میکند و طلایهدار مکتب "اخلاق جدا از وحی" یعنی دین جدید غرب است.
کسانی که جشنوارهی فجر انقلاب اسلامی را زیر
پای خرس طلایی آلمان میگذارند و طلای آن را به بلور انقلابشان ترجیح
میدهند چرا باید دائم برایشان هورا بکشیم و بزرگشان کنیم؟ تا کی باید
سینمای ایران کسانی را بزرگ کند که سر سوزنی به انقلاب اسلامی دلبستگی
ندارند؟
چرا باید یک جشنوارهی غربی در یک نظام
کپیتالیستی فیلمی را بهترین فیلم لقب بدهد و از قضا در انقلاب اسلامی هم که
منتقد لیبرالیسم و کپیتالیسم و مدعی تسخیر فرهنگی دنیاست دقیقا همان فیلم
برنده شود. مگر استانداردهای انتخاب یک فیلم مانند استانداردهای سدسازی و
جاده سازی است که در تمام دنیا یکسان باشد؟! یعنی استانداردهای مقوله
فرهنگی و سلایق هنری در دنیا اینقدر ثابت و یکسان است ؟!
انقلاب اسلامی آنقدر بزرگوار است که اجازه
بدهد مروجان مکاتب غربی، غربزدگان و مخالفین اصل نظام فیلم بسازند و
میسازند. وقتی کمال تبریزی با فقه و شریعت مشکل دارد. یا این رامبد جوان
که چند سال پیش از سریال فرندز تمجید میکرد و گفت "من دارم با «فرندز»
زندگی میکنم"!! البته به گمانم اون موقع هنوز مجرد بود! یا خیلی های دیگر
که لازم نیست اسمشان را بیاورم.
مساله ی مهم اینجاست که "اخلاق منقطع از وحی"
گاهی توسط یک بازیگر سینمای ما تقلید و ترویج میشود، خیلی اشکال ندارد
چون اغلب ستارگان سینمای ما زندگی کم عمقی دارند و حداکثر تلاششان همین است
که؛ با اینکه به هیچ یک از معروفهای جامعهی اسلامی پایبند نیستند ولی به
خانهی سالمندان سر میزنند و به یتیمان کمک مالی میکنند و ... چندان مهم
نیست. بالاخره باید بتوانند وجدان خود را راضی کنند. ضمن اینکه، کلا تقلید
از ژستها و فیگورهای بازیگران غربی قسمتی از زندگی حرفهای آنها محسوب
میشود. هرچند بازیگران ما راحتترین را انتخاب میکنند مثلا علاقه ندارند
مانند آنجلینا جولی به سراغ سیلزدگان پاکستان بروند چون پاکستانیها تمیز و
با کلاس نیستند تازه مسلمان هم هستند!...
اینها اشکالی ندارد چون بازیگران خودشان روش زندگیشان را انتخاب میکنند اما وقتی به فیلمسازی و ترویج
یک فکر میرسیم دیگر مساله عوض میشود. و از این مهمتر وقتی به حمایتهای
دولتی از یک فیلم میرسیم دیگر خیلی شرایط متفاوت میشود. این همه
سازمانهای مختلف جمهوری اسلامی به این کارگردانهای غیرمتشرع کمک مالی
میکند تا هرچه دوست دارند بسازند بعد هم به آنها جایزه بدهد و بعد هم آنها
به نظام لگد بزنند و به جشنوارهی فجر بد و بیراه بگویند و روزی سه بار هم
از دولتی بودن تبری بجویند که "ما دولتی نیستم! و کاری به نظام نداریم."
این ننگ دولتهای قبلی است که کار سینمای کشور
را به جایی کشانده اند که طرفداری از انقلاب اسلامی در فضای سینما، یک ننگ
و فحش محسوب میشود! یعنی خاک بر سر منافقینی که روزگاری وزارت ارشاد
جمهوری اسلامی را اشغال کردند و امروز کفرشان را آشکار کرده و به دامن
بیبیسی گریختند!